مناجات فاطمیه ای با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
ما آهِ سرد، از دلِ مُضـطَـر کشیدهایم بـارِ فـراق، بـا مُــژۀ تَـر کـشـیـدهایـم همسازِ روزگار، به عشقِ تو بودهایم از دوریِ تو، رنـجِ مُکـرَّر کـشیدهایم هرجا شنـیـدهایم خـبـر از تو میدهند در طوفِشان به شوقِ رُخت پَر کشیدهایم از بَزمِ عاشـقان چو گذشـتـیم، با اُمید دنبـالِ تو به محـفـلِشان سَـر کشیدهایم از بس که از فِراقِ تو افسرده دل شدیم بر سینه نقـشِ نرگسِ پَرپَـر کشیدهایم آقـاییِ تو باعـثِ این شُـد به عـاشِـقی پا از گـلـیمِ خـویش فـراتَـر کشـیدهایم خود خواستیم و شُکر، که با لطفِ حضرتَت جـامِ بـلای بـنـدگیات سَـر کـشیدهایم مـا بـه تَـسـلّـیِ دِلِ تـو در حُـسـِیـنـیّـه هـر فـاطِـمـیّه نـالۀ «مـادَر» کشیدهایم |